وقتی بزرگ شدم می خواهم یک فوتبالیست حرفه ای و معروف شوم |
*گزیده ای از کتاب*
بزودی جک خودش را بیرون دید که در گودال آب ایستاده است. او اینجا چه کاری داشت؟ فوتبال بدون هیجان و بدون هیچ بازیکن دیگری! ناگهان درحالی که به داخل خانه واردشد، با خود گفت: ” فهمیدم!” فربال، گربه پشمالو درحالیکه آب از بدنش می چکید، فرصت خوبی یافت تا وارد خانه شود و سریع بطرف آشپزخانه رفت. جک پشت در اتاقش آنچه را می خواست دید: پیراهن تیم فوتبال مورد علاقه اش. به دلایلی او همیشه هنگامی که این پیراهن را تن می کند، اعتماد به نفس پیدا کرده و در نتیجه بهتر بازی می کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.